سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ارزش نعمتها تنها از سنجش با ضدّشان شناخته می شود . [امام علی علیه السلام]

عاشقانه شعر زیبایی از بانو فروغ فرخزاد

ارسال‌کننده : haftsin در : 89/5/16 1:49 عصر

 


عاشقانه


ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشنده از اندوه خویش

همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگی ها کرده پاک

ای تپش های تن سوزان من
آتشی در سایه مژگان من

ای زگندم زارها سرشاتر
ای ززرین شاخه ها پربارتر

ای بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها

با توام دیگر زدردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست

ای دل تنم من و این بار نور؟
های هوی زندگی در قعر گور؟

ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من

پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی انگاشتم

درد تاریکی ست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن

سرنهادن برسینه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها

در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران بافتن

زر نهادن در کف طرارها
گم شدن در پهنه بازارها

آه، ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته

چون ستاره، با دو بال زرشان
آمده از دور دست آسمانها

از تو تنها بیم خاموشی گرفت
پیکرم بوی هم آغوشی گرفت

جوی خشک سینه ام را آب تو
بستر رگهام را سیلاب تو

در جهانی اینچنین سرد و سیاه
با قدم هایت قدم هایم به راه

فروغ




کلمات کلیدی : فروغ فرخزاد، فروغ، شعر، عاشقانه